جدید ترین مطالب

خائن

ساعت ۹:۳۰ است.سرکارم.هیچ فاکتوری ثپت نکرده ام.اصلا مفید نبودم.اینجا هستم ولی نیستم توی آسمان هم نیستم معلوم نیست کجا هستم.می نویسم تا رها شم و

ادامه دارد»

جرأتش را ندارم

پشت میز کارم نشسته ام کلی حرف برای گفتن دارم اما جرأت نوشتن ندارم انگار کسی همراه من است ونوشته هایم را می خواند به

ادامه دارد»

رشد

  دراین لحظه به کارهای نیمه تمام فکر می کنم کارهایی که باید بهتر انجام می دادم.کلمه باید از چه زمانی در زندگی من پدیدار

ادامه دارد»
نوشته‌های من
ناهید کیوان

موش خور

او‌هر روز متنفر وعصبانی بود.اگر یک روز نبود مسئله ای پیدا می کرد ولی نمی دانست خودش این کار را انجام می دهد فکر می

ادامه دارد»
نوشته‌های من
ناهید کیوان

مجبورم بنویسم

در مورد چی ؟تخصصم چیه؟هیچی.پس در مورد هیچی بنویسم.هیچی زن بود یا مرد؟کارش چی بود؟یکی بود یکی نبود غیر از خداهیچکی هم بود.هیچکی رفته بود

ادامه دارد»
نوشته‌های من
ناهید کیوان

دزدی

باز ساعت۳صبح بیدارمی شوم.باید بروم دست به آب.این بار تصمیم میگیرم نخوابم و چیزی بنویسم.لاک پشت وار در پتو‌فرومیروم گاهی سرم را بیرون می آورم

ادامه دارد»
نوشته‌های من
ناهید کیوان

نگرانی

چراغ های شهر نقطه اند. توی جاده پرواز میکنم.آنها از من فرار می کنند.نامردهای بی شرف.هر چقدر به پدال گاز  فشار می آورم نمیرسم.در التماس

ادامه دارد»
نوشته‌های من
ناهید کیوان

آفتابه مسی

چشمانم را می بندم.دلم می خواهد زمان متوقف شود از خیابان ماشینی عبور نکند وصدای مرا از این خاطره جدا نکند.لطفا بگذارید به گذشته بروم

ادامه دارد»
نوشته‌های من
ناهید کیوان

ترافیک

هر بار داخل ترافیک با توجه کردن به زمین,آسمان,ماشین ها ومردم می خواهم خودم را راضی کنم که من از جمله آدمهایی نیستم که عمرم

ادامه دارد»